حجره

گاه نوشت های یک طلبه

حجره

گاه نوشت های یک طلبه

مشخصات بلاگ

در این زمانه ی دلگیر این دل گیر نگاه توست...

چند صباحی است مفتخرم به همراه تو شدن
چندی است بی تو احساس پوچی میکنم
چون تمام هست و نیستم تویی

زندگی ام با امید سرباز شدن و دلهره سربار شدن پر از تلاطم شده
روزها مشغول کتاب ام و شب ها مشغول دفتر...!

نمیگویم طلبه شدن آرزوی کودکی ام بود اما آرزوی جوانی ام شد...
یادت باشد به یادم بیاوری طلبگی وظیفه است

آخرین نظرات

۱۲ مطلب با موضوع «خودنویس های من :: جملات کوتاه» ثبت شده است

الهی

مفت پیر نشوم

که رضوانت را مفت نفروشی!


#من_دامت_برکاته




پی نوشت:

"أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ" عنکبوت آیه 2

آیا مردم گمان کرده اند ، همین که بگویند: ایمان آوردیم ، رها می شوند و آنان [ به وسیله جان ، مال ، اولاد و حوادث ] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟

  • مهدی شوقی

تو با آن همه فضیلت و من با این همه رذیلت

چه وقیحم که خود را شیعه ی تو خوانم

...

و چه مهربانی که سرانجام شفیعم می شوی!

  • مهدی شوقی

همیشه برای نوشتن نباید مخاطب داشت

بلکه باید حرف داشت....

شاید این روزها حرف هم ندارم!


#من_دامت_برکاته

  • مهدی شوقی

دارم به حفر چاه فکر می کنم...

برای حرفایی که نمی دونم به کی بزنم!!؟

  • مهدی شوقی

ماهیچه صنوبری!

تو نگران کسی نباش

که من نگران تو ام...


  • مهدی شوقی




هوس دیدنت روز و شب را به هم دوخته...

باور نداری دلم سوخته...

آن قدر ندیدمت که دیدن داری

«من دامت برکاته»

* * * * *

روح سحری؛ ناز دمیدن داری

مثل غزلی تازه شنیدن داری

ای قصه ی روزهای «من بودم و تو»

آن قدر ندیدمت که دیدن داری

«ایرج زبردست»



  • مهدی شوقی

شـادم که کم نگذاشته ام

غـمیـنم که به چشم نیامد

ولی آسوده ام که خدا آن بالاست...

  • مهدی شوقی

ثانیه ها شتاب گیرید برای رفتن...

آماده ام!


  • مهدی شوقی

دغدغه نبودنت

مرا از بودنت غافل کرد!


  • مهدی شوقی

میان غروب من تا طلوع ما ، فاصله ایست!

تو گره گشایی کن...



  • مهدی شوقی